نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





قلمیم

(قلمیم)

کونلومین ایستکی سن سن سن عزیزیم قلمیم

دردمین درمانی سن سن سن عزیزیم قلمیم

سن منیم اینجه سوزوم آل نفسیم سن قلمیم

دردمی دش کونلومی کوز کیمی یاندیر

ائله بیر ایستی نفس یاز قلمیم

ائومین داغیل ماغسین دان

غونچه لر بوغولماغسین دان

آرازین آیرماغسین دان

سارانین بوغولماغسین دان سوز یاز

سنه من باغلی اولان دان بری کونلوم داریخیر

اورک ائوز ایستکینه سانکی چاتانمیر چابالیر

سئوز داغ آلتیندا الو تک سینه می یاندیریری

سینه ده دوستاق اولار تک بوغازیم دویونله نیب

یوخسولا یازما دوزوم سن قلمیم

چوخ دئییرلرخطبا عصیان ائوتون سئوندیر اوزون

اما سن آیری باخیش له سئوز یاز

قار قالار قئور قی سینی ویران یاز

زلی رل قانونی نا عصیان یاز

دئیلگیم سن گئو نشی لن تانیش ائول

نرگسین گئوز لرینی لاله لره یاز نگران

یئوخسولین ئور الینه تو.پانچانی

وورسون هر یرده قویوخ پاتلاییش اولسون

بابکین ایلقاری ائیل لرله دوغولسون

ینی دن بیر یاشاییش خالقل یازیلسین

ماهنی لار عشقی بوتون عالمه یایسین

عشق چایلاقوشولوب دنیزه چاتسین

کونلومی دش قانیمیله ینی دن قاقون یاز

فرخی لر سئوزونی یاز دئمه آغزیم تیکیلیب

سنی پوزگونلادانین دنیاسینی پئوزگون یاز

گئونشی چاغیر میشام سن له بیر گل قئوناق

قئوناقین گلمه سینه دالغا لارا طغیان یاز

یئوردومین گئولش قاباق چیچک لریندوت الینی

ائونلاری قیزیل گول ائلین تانیش ات

دئگیلن اونلارا ایستکلی بالا جا قارابالیق ناغیلین

دنیزه چاتماغا اومان یئرینه یئول گوستر

باغلی دی یولاریمیئز اللریمیزآچ یولی هم ده الیمی

قئول قانات ور اوچماغا حیات یولونی آچماغا

قلمیم توتولموشام حالیمی چئوخ توتگون یاز

لیلی کئونلون دن اوچون بیر ینی دن مجنون یاز

باغئریرام دیلگیم آغزیم دا قان اولسا ینه

عشقلن ایستگلن آیدین ائیشیقلی سئوز یاز

(مجید)


[+] نوشته شده توسط مجید در 10:52 | |







خواب

در بستر اندیشه های سرخم باران میبارید

دانه های باران را به شکوه ترنم نگاهت

دونه دونه دردست های لرزانم شمردم 

که نام زیبایت بارانی شد

آرزویئ کردم

کاش باران از دست هایم نمی ریخت 

که دستانم را به دلم گرم فشردمش 

بوئ احساس خنکی آرام بخشی 

مرا در خود فرو ریخت

چشمانم رایارای گشودن نماند

شاید خواب میدیدت

        (مجید)


[+] نوشته شده توسط مجید در 22:6 | |







بادلم سخن بگو

این چنین نگاه گرمی

صدای آوازیست 
شور ترانه ایست
نشاط نغمه ایست 
گویای سکوت رازیست
آوای دعوتیست به شهر صبح امید
پاسخم ده باز به نگاهی دوستانه
ای فراتر از شعر و شور عشق
با فریاد های دلم 
با تمنای دستان خالیم 
با بغض های نهانیم
همدمی مرا 
تو ...گویای خاموش
با دل تنگم سخن بگوی

      (مجید)


[+] نوشته شده توسط مجید در 15:19 | |







در مورد اندیشه های دو جنس مخالف

جوابی در مقابل یک سوال جالب یکی از دوستان
( چرا در روابط دو جنس مونث و مذکر ,مونث ها فکر میکنند فریب خوده اند ومذکر هافکر می کنند زرنگی کرده اند و ....))

                                                               ..................................

روابط انسانها با تموم گستردگی و غریزی و اجتماعی مربوط به آموزه های فرهنگی و اجتماعی موقعیت و محل زیست و در نتیجه شیوهء تفکر می باشد درجوامعی که از قرن ها پیش انسان همچون کالا خرید و فروش میشدند چون جنس موءنث به دلیل خو شگذرانی های بخش استثمار کنندگان برای خرید و تصاحب انسان از دیدگاه مادی نگری شان شخصیت بحساب می آمد وقتی جامعه به رشدی میرسد که فرهنگ فئو دالی را کم کم به شکلی تازه و قابل قبول دگر گون می کند در قبال این تصاحب جنسیت ,کالا یا پول و انواع ابزار آلات قیمتی را به عنوان مهریه تثبیت می کنند و این رسم به اشکال مختلف کم کم دگر گون شده بر حسب افراد متمول یا فقیر در جامعه اجرا میشود وچون این مهربه برای بدست آوردن این جنسیت در افکار پس رو جامعه هنوز باقیست درست مثل خیلی از افکار ارتجاعی و پس روانهء دیگری که فاصله های جنسیت هارا هنوز در مخیلهء خود یدک می کشند و از بابت این تصاحب مایه ء کم و یا اصلا پولی پرداخت نمی کنند فکر می کنند نوعی زرنگی کرده اند و همین طور بر عکس دختر خانوم های دارای این افکار پس روانهء قرون و اعصار گذشته فکر می کنند که باخته و فریب خورده اند و یکی ازدلایل تن فروشی نیز ازهمینجا آغاز میشود. در صورتی که اگر انسان را از نظراحساس و عواطف و بر آورد رفع نیاز های جنسی دقیقا از نظر جنسیتی و افکار انسانی برابر بدانیم و هر دو جنسیت را در معاشقه امری طبیعی با روابط معهود تعیین شدهء قبلی شان و داشتن افکار بلند صداقت و راستی بدانیم هر دو طرف بهترین لذت زندگی را در خود تجربه کرده اند این تجربه چه به ازدواج منتهی شود وچه نشود امری انسانی بوده و گریزی از آن نیست


[+] نوشته شده توسط مجید در 15:17 | |







کونلوم

کونلوم یازدی
الیم پاییز
دیلیم قان
آل بیر اینجیم واردی دیلیم اوجوندا
چالیشیرام دوشسین دیله دیللر دن
کونلوم گوشی آداخلی دی گونه شه
هاوا دویگون نه یاغیش وار نه گونش

       (مجید)


[+] نوشته شده توسط مجید در 15:48 | |







بی پروا

بی پروا باش 
آتش افروز دل دیوانه ام باش 
تو بی پرواترین بهاری ...
 فراز امید شکوهی 
ترانه ساز نسل شکوفایی 
تصویر های شعریت را ارمغان دل تشنه ای کن 
که ابر هایش باران و باران هایش سیلی  شودسترگ
 و هرچه تاریکیست بزداید 
(مجید)


[+] نوشته شده توسط مجید در 14:24 | |







کودکیم

دلم برای بازی های کودکانه ام تنگ می شود

دلم برای هم بازی هایم تنگ میشود

دلم برای کوچه های کودکیم تنگ میشود

من خودم را در پس نیلوفران باغچه گم کرده ام 

دلم را هم 
کتابهای مدرسه ام راهم 
آه معلم کلاسم را 
آفتاب نگاهم را 
مداد های رنگیم را 
چه آسان گم کرده ام
نمی دانم شاید دلم را 
راحت می گویم خود خود مرا گم کرده ام 
خودم را شاید در لا بلای آسفالت خیابان ها و گرد ماشین ها گم کرده ام 
آنقدر ترا به جستجو نشستم خودم را هم گم کردم
باز هم چشم براه توام


[+] نوشته شده توسط مجید در 14:13 | |







شوینیسم و فرهنگ ها

آنها که با استفاده و یا با سوء استفاده از فرهنگ های جامعه دوست دارند تضاد های مهم جامعه را از چپاول گران و استثمارگران و استثمار شوندگان به نقاط روبنایی جامعه بکشانند روند سیر تکاملی جامعه را در اقوام ونژاد و زبان و دین و مذهب و ملیت ها می جویند هرچند  که نادیده گرفتن تمام فرهنگ ها از نقطه نظر پیشرفت و پیشبرد هدف رسیدن به جامهء بدور از هر شوینیسم و فاشیستی قابل مطالعه واهمیت دادنیست ولی راه رسیدن به جامهء آزاد و دمکراتیک شناخت های اصلی تضاد های اجتماعی را علم جامعه شناختی امروز بشری با تجربیات تاریخی گذار از سیتیم مدیریت جامعه به ساختارزیر بنایی جامعه نسبت می دهد  که ساختار سیستم مدیریت بر اساس تضاد های استثمار شونگان و استثمار کنندگان و کاملا طبقاطی می باشد بنا بر این تمام  تضادهای حکومت های دنیا با روابط  پیچیده تعامل و تضاد حکومت ها اعم از مناسبات تولیدی , اقتصادی و فرهنگی را نیز شامل می گردد درست به همین فرهنگ ها زبان ها و کلا روابط روبنایی جامعه مورد استیزاح و هجوم قرار میگیرد هر حکومتی که نوع معیشت  ورفاه مردمش را نادیده وکم اهمیت بگیرد اجازهء به رشدتضاد های فرهنگی را هم در رون سیستم خود دارد و رشد می دهد بسته به این که مدیریت به دست کدام  زبان و فرهنگ باشد مدیریت دست هر کدام از فرهنگ ها باشد چون نگرش به رفاه جامعه را فرهنگ عهده دار نیست و نمی توتند باشد این چنین رشد شوینیسمی بدور از ذهنیت نمی باشد سرزنده و پایدار باشید


[+] نوشته شده توسط مجید در 13:7 | |







دست هایت

دستهامان را یارای تنهایی نیست .
تنها بهانهء هستیم این است .
من با تو شکوه ترانهء سحرم .
دست گرم تو با دلم آشناست .
طپش هایم عین باور تست 
من خود خود, تو ام
در خود نیک بنگر
(مجید)


[+] نوشته شده توسط مجید در 17:40 | |







شکوفه ایم ما

در نگاه هایم 
درسکوت و خاموشیم
در بهت و تنهاییم 
در شمارش ساده ء انگشتانم 
در شکوه بارانیم
در تمام اندیشه های سرخم
نام نگاهی گرم را در انتظارم
با هم به شهر عشق بیا لحظه ای سفر کنیم
شایدکه باران نگاه های گرم مان 
دستی به دست هم بدهدباصدای عشق
احساس گرم مان به تساوی همه قسمت شود 
شاید گره دست هایمان 
پاییز را به بهاری شگفت 
شیرین پیوند زند 
ماشکوفه ایم


[+] نوشته شده توسط مجید در 13:49 | |



صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 10 صفحه بعد